یه روز بد :(
سلام پسری شیرینم میدونی مامان بعضی روزا توی زندگی ادم ها هست که همون صبح که خواب بیدار میشی حس میکنی امروز مثل همیشه نیست، یه جای کار داره میلنگه. اصلا اون انرژی همیشه رو نداری ، دوست داری بخوابی و امروز رو از فرداش شروع کنی . وقتی بدتر میشه که با پایان روز میفهمی امروز اصلا روز خوش شانسی نبوده ووبد ترش این میشه که میبینی اون روز بد نصیبت عزیز دلت میشه و کوچولوی نازنیت از اول صبح داره بد شانسی میاره اره مهر امسال از اون مهرایی بود که حتی دلم نخواست توی خاطراتت ثبتش کنم ولی دیدم این خاطراتتِ . چه خوب وچه بد برات مینویسم تا بدونی که مامان با غصه هات غصه خورده وبا خوشحالیت شاد وبوده ولی تو...
نویسنده :
مامان بهاره
20:50